در اسطبل ما پر کاهی وجود ندارد که طیوری به منقار خود گرفته به هوا پرواز کند
محمد یعقوب هادی محمد یعقوب هادی

گویند که روزی چوپانی به کاه احتیاج پیدا کرد. پسر خود را نزد زمیندارفرستاد که مقداری از او آورده تا نیاز مرفوع بسازد. پسر نزد زمیندار رفت وپیغام پدررا گفت که کاه میخواهد. زمیندار در جواب گفت در اسطبل ما پر کاهی وجود ندارد که طیوری به منقار خود گرفته به هوا پرواز کند پسر مقصد را ندانست بار دیگر پیغام را تکرار کرد وعین جواب را دریافت. پسر مجبور دوباره دست خالی برگشت وبرای پدر گفت که من چند بار پیغام شما را گفتم مگر خان صاحب قرانکریم میخواند به من هیچ توجه نکرد ومن مجبور دوباره بر گشتم.

الهام ما از این حکایت آن است کسانی که به زبان جامعه نمیتوانند حرف بزنند ، مشکلات می آفرینند وآنانیکه نبض وروان جامعه را ندانند بر ضد مردم قرار میگیرند وفاجعه می آفرینند. فورمول های اجتماعی فورمول های قالبی نیستند، که آنرا از" بر" نمائیم . ومانند دیموکرسی امریکائی به هر جا صادر کنیم .صد ها عملکرد در جهان وجود داردکه طرح ونظر دانشمندان متاخر ومعاصرعرصهء سیاست با نظر داشت تحلیل از وضع مشخص جوامع پیگیری شده است .

توجیه ما از این حکایت نسبت به مقالهء است که درصدد کشف واژهء ارتجاع نوین قلم فرسائی میکند.ما در جامعه ء خود نه به اساس گفته های رهبر فقید کمونست (امریکا) نسبت به اوضاع مشخص کشورش ، بلکه به اساس آموزه های رهبر خردمند ما رفیق ببرک کارمل نسبت به اوضاع کشور خود مان میاموزیم که در بیانیهء اعلام خط مش سیاسی دولت در زمان حاکمیت ح د خ ا با حضور یک سیستم جهانی سوسیالیستی گفتند که: "وظیفهء مستقیم ما در شرایط کنونی معمول داشتن سوسیالیزم نیست".

این بیان در شرایطی مطرح شد که راه سومی هم وجود نداشت .زیرا رفیق کارمل بخوبی میدانست که خیزش های انقلابی نظر به خصوصیت جوامع انجام میشود.

کسانی که آب را نادیده موزه را از پا میکشند بیانگر تدبیر سالم شان نیست . بلکه نا آگاهی وتقلید کور کورانه است . این تقلید های کور کورانه خود بخود آنانرا هم در نظر به اختلال فکری دچار میسازد وهم در عمل باعث کجروی آنان میشود . آنان گذشته ،حال وآینده را یک گونه به بررسی میگیرند ودر عمل با جهش های غیر علمی تکرار تاریخ را به جوامع تحمیل میکنند .

آنان که میدانند تامین عدالت اجتماعی کم کردن فاصله میان دارا ونادارنیست . باید اینرا نیز بدانند که در شرایط کشور ما یک مامور ،یک کسبه کار ،یک پیشه ور با از دست دادن کار ،شغل و پیشهء شان مستقیمأ در خط فقر قرار میگیرند. درچنین یک کشور شعار چه میتواند باشد؟ پس کم کردن فاصله میان دارا ونادار راه تامین عدالت اجتماعی است.لذا به تصورآنان مارکس مرتجع کهنه باید باشد که تحول بسوی رفاه جوامع را در مراحل تاریخی پیش بینی میکند. هرگاه این تیورسن ها آباد نشین به مراحل تاریخی باور دارند. پس به تسریع رشد پروسهء مراحل تاریخی چرا بی باورند .

طرح هاونظرات بی سنجش از وضعیت کشور ، خانه های زور آباد وبی نقشه در وطن ، هر دو نماینده گی از فقر میکنند . اولش فقر مادی و دومش فقر درک وتحلیل است.

آنانیکه که نسخه های کار ساز دارند . چرا یخن ما را پاره میکنند ؟ افغانستان هم وجود دارد ومردم ستم دیده وزجر کشیده ما هم وجود دارد. دشمنان مردم ووطن ما هم هرروزروح وروان و جسم وجان مردم راخورد وخمیر میسازند . بفرمایند از دور دست های آباد شعار ندهند . دست بکار شوند که مردم ووطن انتظار نسخه های شفا بخش استند ..........................ادامه دارد


December 29th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات